ششم آبان سالروز وقف کتابخانه و موزه ملی ملک در سال 1316 خورشیدی است. وقفی که به گفته واقف آن در جهت ترقی معارف مردم انجام شده است. وقتی به هشتاد سال پیش برمیگردیم و در نظر میگیریم که هنوز چندان موزهای پدید نیامده است و در همان سالها حاکمیت در پی بهرهبرداری ناسیونالیستی از موزه است و گامهایی تازه در حال برداشتن است. بزرگی کار حاج حسین آقا ملک دانسته میشود. اما حالا که هشتاد سال از آن سال گذشته است با نگاهی به سازمانی که ملک بنیان نهاد میتوان اهمیتهای این کار را از منظرهای مختلفی موردنظر قرار داد.
[caption id="attachment_3781" align="aligncenter" width="1100"]
او تنها یک کتابخانه و موزه را وقف نمیکند بلکه مجموعهای وسیعتر را در کنار هم میگذارد که شامل بخشهای اقتصادی، بخشهای سلامت شامل بیمارستانی در چناران مشهد و کتابخانه و موزهای در تهران است. این سه وجه با هم کار میکنند و درواقع یک درک و طرح چندوجهی است تا ابعاد مختلف اجتماعی و مدیریتی را برای پیشرفت نهادها و جامعه را دربربگیرد. اینگونه است که او کتابخانه و موزهاش را منضمم دو پشتوانه میکند یکی مجموعهای موقوفات اقتصادی که سبب استقلالشان شود و دیگری وقفنامه ای دقیق و مفصل که میتوان آن را نخستین مرامنامه موزهای تلقی کرد. او حتا پیشبینیهای توسعهای را هم میکند و محوطهای را در میدان مشق ابتیاع میکند تا ساختمانی جدید برای کتابخانه و موزه ساخته شود. اگرچه این ساختمان در زمان حیات او به سرانجام نمیرسد اما چون رودی که حرکتش آغاز شده سالهای بعد از انقلاب بازگرفته میشود و بنایی تازه برمیآید. همین نگاه مستقل و پشتوانهها سالهای بعد امکان تبدیل آن را به موسسه و مدیریت هیئتمدیرهای میدهد.
[caption id="attachment_3773" align="aligncenter" width="640"]
کتابخانه و موزه ملک بیش از پیدایش یک نهاد در قالب یک مکان، ایجاد یک نگرش است. مردی که در سایه سنتهای فرهنگی ایرانی اسلامی پرورشیافته و در شبکه بههمپیوسته فرهنگی قرار داشته است. ازاینرو حاج حسین ملک بیش از آنکه کتابخانه و موزه را بهمثابه یک پدیده وارداتی با تعریفهای بیرونی بنگرد با نگاه فرهنگی خود میبیند، اینگونه است که کتابخانه و موزه او در خانهاش در بازار بینالحرمین بنانهاده میشود. در این نگرش موزه و کتابخانه از هم جدا نیستند و این دو برای او یک معنا را دارند و مکمل هم هستند. برای ملک هردوی اینها ابزاری در جهت ترقی معارف هستند و هر چیزی که دستاوردی از معارف را داشته باشد میتواند در موزه و کتابخانه جای بگیرد.
[caption id="attachment_3778" align="aligncenter" width="1100"]
درواقع او یک آثارخانه بنا میگذارد که دانشهای مختلف را بهواسطه نسخ خطی و هنرهای گوناگون را بهواسطه آثار موزهای در کنار هم میگذارد. این همان زیستفرهنگی است در سابقه تاریخی و فرهنگی ایرانی وجود داشته است و معارف یا دانشها همه با هم بودهاند و هنر نیز وجه معارفی داشته است. این روایت از کتابخانه و موزه نگاه تخصصی و دانشی را با خود دارد اما بهمثابه نگاههای علمی تفکیکی، علوم را از هم جدا نمیکند و آثار را در یک وجه نمیبیند.
[caption id="attachment_3785" align="aligncenter" width="1100"]
در نگرش آثار همیشه جاریاند و همواره میتوان از منظرها و روایتهای جدید دید. اگر میگوییم نخستین موزه وقفی و خصوصی کشور، باید در نظر داشته باشیم که این تعریف تنها از منظر مدیریتی نیست بلکه از منظر محتوایی و روایتی نیز هست. درواقع موزه ملک تلاشی برای جستجوی موزه ملی در معنای بومی آن نیز هست. تلاشی که حاج حسین ملک در هشتاد سال پیشزمینه آن را فراهم میسازد و آغازگر میشود. آغازی که همچنان جاریست، از همین رو کتابخانه و موزه ملک در یک ساحت متوقف نمانده است.
[caption id="attachment_3788" align="aligncenter" width="1100"]
درواقع هشتادسالگی به معنای هشتادسالگی یک رویداد نیست بلکه تداوم هشتادساله یک راه و یک جستجو و هشتاد سال همراهی با جامعه و فرهنگ ایرانی است. همچنان که مرحوم ملک بر آن بود که فرهنگ گذشته ایرانی را با نهادها و ابزار جدید پیوند بزند، کتابخانه و موزه او نیز بر آن بوده و باید باشد که روایتی ایرانی از کتابداری و موزهداری بسازد. هشتادسالگی به معنای پایان نیست به معنای آغازی دوباره است و باید روایت این هشتادساله را بازخوانی کرد و در کنار همه تجربیات موزهداری کشور نهاد و از آن برای پویایی و ترقی معارف کتابداری و موزهداری ایران بهره گرفت.